عریضه نگار عریضه نگارنده. آنکه عریضه نویسد. آنکه عرض حال نویسد ادامه... عریضه نگارنده. آنکه عریضه نویسد. آنکه عرض حال نویسد لغت نامه دهخدا
عریضه نگار کاتب، محرر، مکتوب نویس، نامه نگار، نامه نویس ادامه... کاتب، محرر، مکتوب نویس، نامه نگار، نامه نویس فرهنگ واژه مترادف متضاد